
روانشناسی؛ تمام عرصههای زندگی انسان، قبل از تولد، بعد از تولد، در جریان زندگی و تا آخرین لحظات حیات اجتماعی را مطالعه میکند. همچنین در شناخت پدیدههای جرم، ناهنجاریهای اجتماعی و اخلاقی، روانشناسی با مکانیزم و روند خاص، میتواند تحلیل، ارزیابی و جلوگیری نماید.
روانشناسی؛ جرم را عملی میداند که نظم اجتماع را به هم میزند و مجرم کسی است که عملاً مرتکب جرم میشود، و دست خود را به این پدیده آلوده میسازد. خداوند انسان را خلیفه، جانشین، امانتدار، صاحب اراده، اختیار و دارای عقل و اندیشه که همه چیز را تحلیل و ارزیابی نماید، خلق کرد. ولی انسان در دورههای مختلف تاریخ که تحت تأثیر احساسات خویش قرار گرفته، در یک دوره از زندگی دست به جرم و جنایت میزند.
پدیده جرم ریشههای عمیق و تاریخی دارد و واژه «جرم» را دانشمند فرانسوی به نام توپینارد (Topinard) برای اولین بار در مطالعات و تحقیقات رواشناختی خود به کار بست و پس از آن دانشمندان دیگری با نظریات مختلف وارد صحنههای جنایی شدند و کار خود را با پرسیدن سئوالات ذیل آغاز کردند:
ـ جرم چه تأثیری بر شخصیت انسان میگذارد؟
ـ ریشههای روانشناختی جرم کدام است؟ ـ چگونه میتوان از وقوع این پدیده جلوگیری کرد؟
ـ درمان شخصت تبهکار چگونه امکانپذیر است؟
در جواب به چنین سئوالات و مشابه آن روانشناسی با نگرش به ابعاد شخصیت انسان، سرگذشت تحولات اجتماعی و خانواده، مطالعات و تحقیقات عمیق را انجام دادند. گرچه ریشه جرم و جنایت را میتوان تا سپیده دم تاریخ بشری به واپس برد، از آن هنگامی که آدم و حوا به علت ارتکاب عمل نهیشدهای چون خوردن گندم از بهشت رانده شد و پسرشان قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند، پدیده جرم آغاز شد. از آن لحظه دردناک تاریخی به این سو، جنایت همان جنایت باقی ماند. اما همواره رنگ عوض کرد و سایه خود را بر گستره گیتی افگند. به گفته نلسون «ساختار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی یک جامعه بر اساس طبیعت انسانها، تمایلات و تواناییهای آنها بنا شده است.»
بسیاری از روانشناسان و روانکاوان علل رفتار جنایی را بر حسب نقض شخصیت مجرم میدانند و آنان به این باورند که برخی از گونههای شخصیتی بیشتر از گونههای دیگر گرایش به تبهکاری و ارتکاب جرم دارد. یعنی شخصیت انسان در وضعیتهای گوناگون اجتماعی تحت تأثیر پدیدههای جرم از طرف دیگران قرار گرفته و یا این که تمایلات انسان از محدوده خود خارج میشود و شخص دست به ارتکاب جرم و جنایت میزند. به نظر فروید تجربههای دوران کودکی به ویژه ارتباط کودک با مادر نقش اساسی در رشد شخصیت و نحوه سازگاری او با سایر افراد جامعه در آینده دارد.
طبق این دیدگاه رفتار جنایی در درون انسان جای دارد و چنین رفتاری که از فرد سر میزند، تحت تأثیر تمایلات ناخودآگاه انسان میباشد. بعضی از روانکاوان به این باور بودند که جرم به گونهای بیماری روانی در نظر میآید که از نابسامانیها در یکی از لایههای سه گانه شخصیت (نهاد، من فرامن)، فرد و یا روابط آنها با یکدیگر پدید میآید. چنانچه در دوران اولیه زندگی کودکان در محیط خانواده که اساسیترین مرحله رشد، شکلگیری شخصیت و تکوین هویت کودکان میباشد، باید برای شناخت، ریشهیابی و درمان رفتار نابههنجار اجتماعی و اخلاقی، محیط باشد.
فروید که رسالت خویش را در عرصه تشکیل شخصیت کودک به پایان رسانید، همه را متوجه ساخت که تا زمانی که ما خانوادههای تربیت یافته نداشته باشیم، فرزندان تربیت یافته نداریم. و محیط خانواده یک عامل اصلی و کلیدی در رفتار مجرمانه کودک در زندگی اجتماعی اوست. کار روانشناسان در مطالعه روی شخصیت، سازگاری، نحوه تربیت سبب شد تا روانپزشکان با استفاده از پرسشنامههای خود بتوانند شخصیت مجرم را چه در لحظات اولیه زندگی و چه بعد از آن بشناسند.
روانشناسی اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم
گروه استان ها- بسیاری از روانشناسانی که به مطالعه جرم می پردازند عقیده دارند که باید بر متغیرهای شخصیت افراد تکیه کرد و آن را بهترین عامل در قضاوت بالینی می دانند.
روان شناسی به تمام جنبه های زندگی انسان اعم از بعد عاطفی، عقلی، اجتماعی، اخلاقی، ارثی و در کل شخصیتی مربوط می شود به همین خاطر روانشناسان جدید با طرح پیشگیری از وقوع جرم و توجه به شخصیت مجرم و شیوه های بهسازی او باب تازه ای در مباحث جرم گشوده اند این که چگونه می توان از وقوع جرم جلوگیری کرد و چگونه می توان به علل و انگیزه هایی که موجب چنین حالتی در او شده اند پی برد. زیرا پیشگیری همواره ساده تر، علمی تر و کم هزینه تر از درمان است. (انریکوفری) جرم شناس ایتالیایی اظهار می کند که برای این که جرم ها تقلیل یابد و مبارزه ثمربخش باشد باید قبل از وقوع پیشگیری به عمل آمد چون پس از وقوع جرم دیگر بازسازی مجرم میسر نیست.
بسیاری از روانشناسانی که به مطالعه جرم می پردازند عقیده دارند که باید بر متغیرهای شخصیت افراد تکیه کرد و آن را بهترین عامل در قضاوت بالینی محسوب کرد و بر این باورند که مجرمان افراد طرد شده هستند ولی دیدگاه زیست شناختی معاصر عامل ژنتیک را یکی از عوامل مهم در ارتکاب جرم می داند ولی این شبهه وجود دارد که پذیرفتن وراثت به عنوان یک عامل در رفتار جنایی دلالت بر این دارد که جرم و جنایت عادت هایی غیر قابل اجتناب هستند.
جرم از پیامدهای حتمی یک ژن بد و یک خون بد است و نخستین پژوهشگری که ارتباط جرم و ژنتیک را مطرح کرد جرم شناس ایتالیایی بود که معتقد بود برخی مردم مجرم متولد می شوند و داروین معتقد بود که افراد مجرم از نظر ظاهر دارای حالت های غیرطبیعی مانند جمجمه غیر طبیعی بین پهن لب های کلفت, گونه های استخوان و چشمان مغولی هستند.
هلی و برونر به عوامل طبیعی و شخصیت تاکید داشتند آنان بیش از هزار نمونه مجرم را مطالعه کردند و دریافتند که مجرمان بیشتر از غیر مجرمان دارای اختلال شخصیتی هستند. اما جامعه شناسان ریشه بیماری از رفتارهای جنایی را محیط اجتماعی فرد می دانند و به جای این که فرد را مورد توجه قرار دهند جامعه و انحراف در آن را مورد توجه قرار می دهند و عوامل زیر می تواند در شکل گیری جرم موثر باشد:
1- جامعه پذیری ناقص
2- یادگیری رفتار انحرافی
3- فشارهای ساختاری
امروزه برای پیشگیری از وقوع جرم از دیدگاه روانشناسی راهبردهای زیر قابل اجرا و کارساز و مثبت خواهد بود که عبارتند از:
1) روان درمانی هدف آن سازگاری عاطفی به منظور برخورداری از روابط صحیح است که در آن رابطه درمانگر با مراجع (درمانجو) باید بر اساس همدلی باشد.
2) روانکاوی که تجزیه و تحلیل محتویات ضمیر ناخودآگاه فرد است رفتار درمانی اشاره به تمامی رفتارهای ظاهر دارد که از تقویت کننده ها و تکنیک های قابل درمان خود استفاده می کند.
روان درمانی حمایتی به منظور کسب تعادل روانی بر اساس اطمینان بخشی، سبکبار کردن، تعدیل محیط و ترغیب می باشد خانواده درمانی که درمان به شکل گروهی و مشاوره با تمامی اعضای خانواده ها به منظور حل تعارضات خانوادگی و بهبود روابط درون سازمانی خانواده است. روان درمانی گروهی بر روی یک گروه برای بهره گیری از تاثیر متقابل اعضای گروه است.
درمان با کار که ایجاد اشتغال برای بیکاران است در نهایت اقدامات تامینی و تربیتی پیشگیری از وقوع جرم و عادت دادن به زندگی اجتماعی است.
تهیه و گردآوری:مرکز مشاوره معاونت اجتماعی انتظامی استان کرمانشاه
روانشناسی جنایی چیست ؟
ما برای اینکه بدانیم روانشناسی جنایی چیست، در ابتدا به تعریف کوتاهی از روانشناسی می پردازیم؛ اهداف روانشناسی را بیان می کنیم واز رشته ها دیگری که با روانشناسی جنایی تعامل دارند نام می بریم.
تعریف روانشناسی:
روانشناسی علم مطالعه رفتار و فرایندهای ذهنی است. ( Hockenbury & Hockenbury 2007 - p3 )
رفتار: به هر نوع پاسخ ارگانیزم که در مقابل محرک های درونی و بیرونی ارائه می شود رفتار می گوییم؛ که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم و با ابزار قابل رویت است ( اتکینسون و همکاران - ترجمه رفیعی : ص 287).
فرایند ذهنی: به اندیشه ها، هیجان ها، احساس ها، و انگیزه هایی که افراد تجربه می کنند، فرایندهای ذهنی گفته می شود؛ که برای افراد دیگر به طور مستقیم قابل مشاهده نیست( همان منبع ).
روانشناسان کوشش می کنند که انسان ها را به وسیله روش های علمی مورد مطالعه قرار دهند. هدف آن ها از این کار شامل توصیف، تبیین و پیش بینی رفتار های آدمی می شود.
توصیف: شامل تعریف کردن وضع موجود و رفتارهای در حال حاضر افراد می شود؛ که بوسیله روش های علمی جمع آوری شده اند.
تبیین: توضیح رفتار انسان بر اساس شرایط پیشایند یک واقعه یا رویداد ( ایروانی - ص 52 ).
پیش بینی: توانایی پیش بینی کردن بعضی رفتارها در آینده با توجه به شرایط موجود.
تعریف روانشناسی جنایی:
روانشناسی جنایی علم مطالعه ی شخصیت تبهکار و شناخت دلایل و انگیزه های تبهکاری است که این دلایل و انگیزه ها به شیوه های جامعه پذیری، اجتماعی شدن، تجربه های دوران کودکی و محیط زندگی و همچنین نقش ژنتیک و اختلالات روان شناختی در ایجاد شخصیت فرد تبهکار در هنگام اعمال جرم اشاره می کند. به بیان دیگر روانشناسی جنایی را می توان (( مطالعه ی علمی رفتار جنایی و فرایند های ذهنی ای که در ارتکاب جرم نقش دارند))، تعریف کرد( بارتول 1995 به نقل از ستوده و همکاران1384 ص 21 ).
به رفتار هایی که مخالف با قوانین جامعه است رفتار جنایی گغته می شود. رفتار جنایی خود نوعی رفتار اجتماعی است. به هر گونه رفتاری که در بافت اجتماعی رخ می دهد و از دیدگاه روانشناسی اجتماعی مورد مطالعه قرار می گیرد رفتار اجتماعی گفته می شود.
رفتار های اجتماعی بر اساس لیست بی پایانی از متغیرها شکل می گیرد. تعداد زیادی فاکتورهای مخصوص وجود دارد که تعاملات اجتماعی را به وجود می آورند. این فاکتورها به طور کلی در پنج دسته ی اصلی جای میگیرند: 1) رفتار و منش افراد دیگر. 2) شناخت های اجتماعی ( افکار، نگرش ها و حافظه ی ما در مورد افرادی که در اطراف ما هستند). 3) متغیرهای بوم شناختی ( به طور مستقیم و غیر مستقیم شامل محیط فیزیکی می شود). 4) زمینه های فرهنگی-اجتماعی که هنگام رفتار اجتماعی رخ می دهد. 5)جنبه های ماهیت زیست شناختی ما که مربوط به رفتار اجتماعی می شوند ( baron & byrn - 1987 - p 11)
موضوع روانشناسی جنایی
موضوع روانشناسی جنایی با توجه به مسائل کلی تر روانشناسی عمومی، روانشناسی بالینی، روانکاوی، روانپزشکی مطالعه ی چگونگی تشکیل شخصیت مجرمان و علل و انگیزه های آن ها به هنگام وقوع جرم می باشد.
هدف های روانشناسی جنایی
1) اولین هدف روانشناسی جنایی شامل موضوع آن یعنی مطالعه و شناخت شخصیت مجرمان و علل و انگیزه های آن ها به هنگام وقوع جرم می شود. این خود سبب هدف بعدی روانشناسی جنایی که در ادامه آمده است می شود.
2) پیشگیری از وقوع احتمالی جرم به منظور کاهش تکرار جرم توسط افراد دیگر و همچنین تکرار جرم توسط مجرم فعلی که خود شامل موارد زیر می شود:
الف) بازسازی، بازپروری و درمان مجرمان
ب) بازپذیری اجتماعی و ادامه ی درمان مجرمان
پ) سعی در برطرف نمودن عوامل اجتماعی مولد جرم
که این سه مورد باید همزمان و به موازات هم به وسیله ی حمایت سازمان های مسئول اجرا شوند.
3) کمک به مَراجع قضایی برای به وجودآوردن قوانین جدید با توجه به مسائل اجتماعی، روانشناسی، فرهنگی، اقتصادی، دینی و بین المللی برای بهبود نسبی وضعیت جرم خیزی جامعه و مجرمین.
روانشناسی جنایی و علوم دیگر
روانشناسی جنایی به دلیل سر و کار داشتن با مجرمان با رشته های دیگری نیز ارتباط دارد که همپوشی هایی نیز با آن ها دارد؛ که در ادامه به اختصار به آن ها اشاره می شود.
انسان شناسی جنایی: انسان شناسی جنایی علم مطالعه ی ویژگی های جسمانی و اعمال و اعضای بدن در هنگام وقوع جرم است.
زیست شناسی جنایی: علم بررسی جنبه های ژنتیک، سنخ شناسی زیستی و اثرات هورمون ها در هنگام ارتکاب جرم است.
جامعه شناسی جنایی: جامعه شناسی جنایی جمعیت، نژاد، محیط و علل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جرم مجرم را مورد مطالعه قرار می دهد.
کیفر شناسی ( علم زندانبانی ) : علم شناخت جرم و رده بندی آن و مدیریت زندان ها و فضاهای تأدیب و بازپروری مجرمین است.
رشته های جدید روانشناسی جنایی
روانشناسی قضایی: روانشناسی قضایی به مطالعه ی رفتار های متهمان، شاهدان، تماشاگران و دیگر افراد حاضر در جلسات دادگاه و جلسات بازرپرسی قبل از دادگاه می پردازد.
روانشناسی قانونی: روانشناسی قانونی برای صدور حکم نهایی در مورد متهمان با توجه به نظرات روانشناسی و بیماری شناسی و همچنین قوانین مربوطه، به قضات و شوراهای عالی قضایی کمک می کند.
روانشناسی زندانبانی: روانشناسی زندانبانی با به وجودآوردن برنامه های تغییر رفتار به اصلاح و تربیت محکومین می پردازد و آن ها را برای بازگشت به محیط اجتماعی و زندگی مطلوب تر آماده می کند.